روی قبرم بنویسید!


قلبم

کبوتر شد و رفت

زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت

چه تفاوت است که چه خورده است غم دل یا سم

آنقدر غرق جنون شد و رفت

روز میلاد همان روز که عاشق شده بود

مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت

او کسی بود که از غرق شدن می ترسید

عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت

هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:,ساعت 12:32 توسط علی و دلش | |


Power By: LoxBlog.Com